ببین بی‌چاره مجنونی که با لیلا معطّل شد

ببین بی‌چاره مجنونی که با لیلا معطّل شد

[ امین قدیم ]
ببین بی‌چاره مجنونی که با لیلا معطّل شد 
برای دادنِ جان در صفِ دنیا معطّل شد 

شبی که آمدم دنیا، به تو عاشق شده قلبم
برای دیدنت چشمم به فرداها معطّل شد 

بیابان‌گرد خواهد شد سری که روی دوشت نیست 
بدونِ تو از این‌ صحرا به آن صحرا معطّل شد
****
مقتل کشته ما رو 
می‌گن آتیش زدن چوبِ نیزه‌ها رو 

آتیشه حسینم 
کاش بمیرم آخر من پیش حسینم 

اون که حرف غارتو پیش کشید 
نیزه رو صورت خاکیش کشید 
قبل از این‌که سمت خیمه بره
خاک گودالو به آتیش کشید 

وای اباعبدالله، وای اباعبدالله 
لب‌تشنه کشتنت آی اباعبدالله 

سوخته لبات از تشنگی عزیزم
مظلوم بودی از بچگی عزیزم 

بردن پیرهنت رو 
قتلگاه تاریکه، گم کردم تنت رو 

دستامو بریدم
نیزه‌ها رو از تنت بیرون کشیدم 

همه جا گَرد و غبار افتاده
کارِ تو به نیزه‌دار افتاده
همه رفتن از تو گودال ولی 
بدنِ تو اون کنار افتاده 

وای اباعبدالله، وای اباعبدالله 
لب‌تشنه کشتنت آی اباعبدالله

نظرات