این روزای آخری دلم همهش بهونهگیره دردمو به کی بگم که داره مادرم میمیره حتّی لحظهای نمیتونه بایسته روی پاهاش جوری خورده سیلی بین کوچهها که تاره چشماش تنش زخمه شکسته بین کوچهها بازوش میریزه خون تازه از پهلوش نفس بریده مادر ما به پشت در بد زده مادرم رو اون نامرد محسنمونو کشته اون ولگرد روبروی نگاه بابا (میخونم با دلی مضطر نرو مادر، نرو مادر) ۲ نرو مادر... ***** من نمیگذرم از اونایی که پهلوتو شکستن تا دویدی بین کوچه دست و بازوتو شکستن من محاله بگذرم از این اهالی مدینه طوری با لگد زدن شکسته شد دنده و سینه یه جوری زد که غرقِ خون شده در و دیوار چی بگم از جراحت مسمار مادرو کشته مردک پست میگیره رُو کبوده آخه صورت مادر میون کوچهها شده پرپر مادرو کشته ضرب اون دست میخونم با دلی مضطر نرو مادر، نرو مادر نرو مادر... ***** این شبا حال و هوای خونهمون خیلی عجیبه التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه من که از فضّه شنیدم بهتری الحمدلله در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله حلالم کن اینهمه دردو طاقت آوردی بخاطر علی زمین خوردی میبینمت به هم میریزم اگه زهرا عجّل وفاتی رو نمیخوندی اگه دو هفته دیگه میموندی نوزده سالت میشد عزیزم (منِ تنها، من مظلوم ازت میخوام نرو خانم...) ***** مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن برا خونهشون میان از اینجا هیزم برمیدارن میدونستی بیحیایی که تو رو از من گرفته نامه داده کشتن خانوممو گردن گرفته توی نامهش نوشته بین کوچه غوغا شد محکم زدم انقدر که در وا شد امیر زهرا پشت در بود توی نامهش نوشته زهرا رو تا شناختم لگد زدم بچّهشو انداختم از کینه قلبم شعلهور بود