ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود **** میروی و گریه میآید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد **** بسکه دویدم عقبِ قافله واویلا واویلا پای من از رَه شده پر آبله واویلا واویلا **** یارب گناهکارم و آلوده دامنم تو چارهساز و از همه بیچارهتر منم مأیوس از عنایت و لطف تو نیستم با اینهمه گناه که باشد به گردنم صد بار توبه کرده و توبه شکستهام اینبار توبه کردم از این توبه کردنم شیطان هماره دشمن من، تو همیشه دوست من دوست را نهاده به دنبال دشمنم بگذشت عمر و برزخ من میشود شروع از لحظهای که روح جدا گردد از تنم