ای جان من! به نیزهی اعدا چه میکنی؟! آغوش ماست جای تو، آنجا چه میکنی؟! میمیرم از برای تو ای همنشین دل باری بپرس بی کس و بی ما چه میکنی؟! دیشب همه به فکر تو بودم، ندا رسید: او پیش مادر است، تو تنها چه میکنی؟! ای ماه من! که دوش به زهرا رسیدهای با من بگو که با غم زهرا چه میکنی؟! ... منی که لفظ شراب از کتاب میشستم زمانه کاتب دکّان مِیفروشم کرد ... وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خستهای با پای پُر ز آبله در مجلس یزید (داغ رباب تازه شد آن لحظهای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید) ۲ ای وای! بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید ... مزن ظالم حسین مادر ندارد غریب است و کسی بر سر ندارد حسین...