ای به خون خوابيده رعنا اکبرم ای گلِ هجده بهارِ پرپرم از چه رو در موج خون خوابيدهای جامه از تيرِ عدو پوشيدهای ای مَهِ بشکسته پيشانی علی غرقهی موج پريشانی علی پارهتر از قلب بابا شد تنت يوسف ليلا چه شد پيراهنت لرزه افتاده به دست و پای من نیزه و پهلوی تو ای وای من ای نگار خُفته در صحرا علی دیده وا کن آمده بابا علی ای کَماناَبرو کمانم میکنی جان لیلا نیمهجانم میکنی ریشهی نخل خموشی را بِکَن با سکوتت کشتیم حرفی بزن از مِیِ گریه شده اشکم سَبو لااَقَل بارِ دگر بابا بگو یوسف صدپارهیِ کنعان من ای شَرَر انداخته بر جان من اِرباً اِربا بَس که گردیده تنت ناتوانم من ز خیمه بردنت