اونیکه سایهی سرمه، مادر اباالفضله اونیکه مثل مادرمه، مادر اباالفضله عقیلهای که بی حرمه، مادر اباالفضله تو بقیع با دستای پینه بسته صبح تا شب سر تربتی نشسته گریه میکنه، ناله میکنه، زجه میزنه وای هی میگه حسینم کی به روی تو راه آبو بسته اونیکه سفره دار غمه، مادر اباالفضله اونیکه بانی علمه، مادر اباالفضله امید ساقی حرمه، مادر اباالفضله لحظه لحظه من غرق شور و شینم تا ابد به عشقش به زیر دینم مثل جملههایی که یاد میداده فقط به عباس یاد من داده تا فقط بگم نوکر حسینم