اهل دردم غم هادی دارم

اهل دردم غم هادی دارم

[ حاج محمود کریمی ]
اهل دردم، غم هادی دارم
سامرایی است دل بی تابم
زنده‌ی فیض مدام یارم
مرده‌ی یک نفس سردابم

 امشب از خویش برون می‌آیم
تا به چشمان پر آبش گِریم
گاه بر آهِ دلِ شعله ورش
گاه بر قبر خرابش گریم

کینه‌ی اهرمن تیره سرشت
با مدار طبق نور، چه کرد؟
فتنه‌ی قوم پلید ابلیس
با جمال پسر حور، چه کرد؟

دست تزویر، دوباره بی رحم
آتش کینه‌ی خود را افروخت
در پس پرده‌ی تنهایی خود
مردی از نسل صلابت، می‌سوخت

 رفته رفته، اثری سخت نمود
زهر، در جان شریف آقا
در تب و تاب شد و سوسو زد
شمع چشمان شریف آقا

خاک  بر فرق من از این جمله
همچو بسمل به قفس، پرپر زد
پسرش پاره گریبان، گریان
در عزاداری او بر سر زد

جگر زهر چشیده یعنی
آب گردیدن گُل در آتش
هر که از نسل علی شد مسموم
ناله زد فاطمه، مادر، آتش

 تا نمانده به تن و دیده پر آب
سینه سوزان و لبش خشک ولی
زمزمه کرد و به سینه کوبید
که فدای تو حسین ابن علی

بر سر پای پسر، سر بنهاد
لحظه‌ی آخر جان دادن بود
از لبش ذکر نمی افتاد و
یاد آن صحنه‌ی افتادن بود

یاد می‌کرد از آن ساعت که
از فراز فرس، آقا افتاد
تشنه لب با بدن غرق به خون
گوشه‌ای در دل صحرا، افتاد

یاد آن یوسف افتاده به چاه
گرگ‌ها دور و برش، زوزه کشان
گرگ وحشی‌تری از راه رسید
چنگ زد، بُرد سرش، زوزه کشان

گوش کن مابقی قِصّه ز من
گر چه این روضه دهد آزارت
سر بریدند و دوان سوی حرم
این بوَد معنی قتل و غارت
 
(از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
ناله‌ها میزد حسین، دست و پا میزد حسین)۲

حسین 

ای تشنه لب، حسین حسین حسین
ای بی کفن، حسین حسین حسین
خونین دهن، حسین حسین حسین

دلم برا حرمت پر میزنه
سینه برا تو دلبر میزنه

شبا برای تو هق‌هق میکنم
به پای غمت دق میکنم

وای وای مادر ای مادر

نظرات