العطشا بکربلا، تشنه لبی آه کشید فاطمه را خبر کنید، روضه به گودال رسید خونین شده چرا یال مرکبت صبرعلی ملائک روی لبت گودال و حنجر و شمر زینبت صبر علی ملائک روی لبت وای از تنور خولی و امشبت صبر علی ملائک روی لبت مادرتو غصهی، روز دهم میکشه خواهرتو ضربهی، دوازدهم میکشه چه جوری پیدات کنم، با دست بسته حسین من وسط این همه، نیزه کشسته حسین نه پیرهنی برات، مونده نه زره روی لبهای تو حلمن ناصرِ پایین مقتلت زهرا صاحبه روی لبهای تو حلمن ناصرِ بی تو عقیله باید تنها بره روی لبهای تو حلمن ناصرِ اسیری و بی کسی، قافله با ازدحام خیلی به ما سخت گذشت، میون بازار شام ببین که شد بیشتر از، کرببلا خون دلم تو کوچهها رقصیدن، دور و بر محملم (بعد از تو خورده سنگ دشمن به من من گریه میکنم میخندن به من)2 راه و تو کوچهها، میبندن به من من گریه میکنم میخندن به من خیلی بی احترامی کردن به من من گریه میکنم میخندن به من حسین