اسممو نوشتمو مچاله کردم به ضریحش دلمو حواله کردم واسهی شفای دختر مریضم یه عروسک نذر سه ساله کردم عمر باباشه برگه براتم توی دستاشه کربلا میره نوکری که رقیهای باشه کسی ندیده جز عنایت از رقیه نوکری از ما و شفاعت از رقیه نیّتمه که اربعین بردارم امسال هر قدمم را به نیابت از رقیه مدد یارقیه سر روی پرچم گنبدت گذاشتم بذر اشکامو تو دامن تو کاشتم از زمانیکه یادم میاد تو سینهم آرزوی حرم رقیّه داشتم الان سوریه تو حرمش چه شور و حالیه میرم تو صحنش دستهها و جای ما خالیه سفرهی روضهش همیشه پهنه رقیه فدای روضه خوندن و لحنِ رقیه این شب سوم مُحرم که نرفتیم قرار ما پنج صفر صحن رقیه مدد یا رقیه
سلام دورت بگردم آقا وحید شکری جانم فدات آقایی سنگ تموم میذاری برای عمه سادات التماس دعا دخترم یه چشمش از بعد کرونا نمیبینه روقیه سادات منم دعا کن