اسداللهِ مولاییم خانوم زینب، خانوم زینب ندیدی غیر زیبایی خانوم زینب، خانوم زینب نگاهِ حیدریِ تو، مث تیزیِ شمشیره همین که اُسکُتوا میگه صدای شهر میگیره قفس کوچیکه واسهی شیری که غرشش کوبندهست تو شام و کوفه تو نشون دادی که هنوزم علی زندهست