از پیرغلامای تو، خضر پیغمبر

از پیرغلامای تو، خضر پیغمبر

[ حسن عطایی ]
از پیرغلامای، تو خضر پیغمبر
حالا که عیسی شد، برای تو نوکر
از اولوالعزمی، هی‌ میره بالاتر

هر شعله با نگاه لطفت 
به ابراهیم گلستان میشه
قلب نوح آرومه با یادت
تا که درگیر طوفان میشه

تو وارث رسالت، محمد
قیام تو قیامته، تو دنیا 
به انتقام مادرت، میای و
رمز قیام تو میشه یا زهرا

بقیة الله العجل

***

حسرت دیدارت، همیشه همرامه
ظهورتو دیدن، از آرزوهامه
برات مفید نیستم، به من بدی نامه

دلگیره بی‌ تو اما با تو 
غروب جمعه میشه دل باز
پایان هر‌چی ظلم و جوره
دولت تو که میشه آغاز

سلام من به لحظه‌ی، قیامت
سلام به لحظه‌ی، قعودت
سلام به لحظه‌ی، رکوع و
سلام به لحظه‌ی سجودت

بقیة الله العجل

***

دعا برات اصل، وظیفمه آقا
دلت پر از داغ و، پر از غمه آقا
هر روز سال تو، محرمه آقا 

ناحیه، می‌خونی و بازم
 اشک چشم تو بارون میشه
چشمای، تو به وقت گریه
غرق اشک نه پر از خون میشه

با تو میریم به کربلا پیاده
روضه‌هارو توی حرم می‌خونیم 
قبله به سمت کربلا می‌چرخه
نمازارو سوی حرم می‌خونیم

نظرات