از ایوانِ طلا، از خاکِ کربلا

از ایوانِ طلا، از خاکِ کربلا

[ حنیف طاهری ]
از ایوانِ طلا، از خاکِ کربلا
ندا رسیده هَلا بسم‌الله
هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله
هرکه دارد سرِ همراهیِ ما بسم‌الله

هنوز این قافله یار می‌طلبد
سرِ سودا‌زده دار می‌طلبد
به عمل کار برآید به سخنرانی نیست
پای کار می‌طلبد

هَل مِن مُعینت آورد به هوشم
تو شاهی و من حلقه به گوشم

لَکَ لبیک ابا‌عبدالله... 

****

کربلا غم دارد، نوحه و دَم دارد
شاهِ دو عالم دارد غم دارد
هرکه را می‌نگرم شور مُحرم دارد
کعبه با یاد غمت جامه‌ی ماتم دارد

صراط اهل یقین کرب‌وبلاست
مرز بین کفر و دین کرب‌وبلاست
جگر شیر نداری سفر عشق میا
این زمین کرب‌وبلاست

از تو اشاره از من اطاعت
مبداء ولایت، مقصد شهادت

لَکَ لبیک ابا‌عبدالله...

نظرات