آنکه در شأن نزول خود به کوثر رفته است فاطمه نامش شده از بس به مادر رفته است از مقام نجمه چیزی کم نخواهد شد که هیچ افتخارش نیز شد مادر به دختر رفته است عجز خود را در بیان کردن نموده آشکار هر کسی در وصف این بانو به منبر رفته است سر در آوردم به ناگاه از دل سلطانِ طوس هر زمان ذهنم فرو در فکر خواهر رفته است با فداها گفتنِ موسی ابن جعفر شک نکن شأن او بسیار از مریم فراتر رفته است او تحمّل کرده ما را سالهای سال، چون وقت کظم غیظ به موسی ابن جعفر رفته است زائر او رتبهاش با زائر سلطان یکیست چونکه این خواهر تماماً به برادر رفته است با سروری بینظیر آمد برون از آن حرم هر دلی که وقت پابوسی مُکدّر رفته است مرقدش، خاصیّتش این است زائر دفعتاً پای بوس یازده فرزند حیدر رفته است نه فقط او را زیارت کرده زائر، باطناً در مدینه خانهی زهرای اطهر رفته است پیش از محشر، به جنّات خدا داخل شده هر کسی یک بار حتّی سمت این در رفته است در طریق وصل چون ما راه رفتن خوب نیست خوشبهحال آن که در این راه با سر رفته است دم به دم در قبر مهمانند او را اهلبیت هر کسی بر آستان بوسی، مکرّر رفته است کفش را از پا در آر اینجا که این محدوده را هر سحر پیش از اذان جبرییل با پر رفته است