آمادهايم هستی خود را فدا کنيم يعني فدای مکتب خون خدا کنيم آمادهايم بيرق ثارُاللَّهی به کف با يک اشاره معرکه را کربلا کنيم در خون ماست غيرت سردار علقمه هيهات اگر حسين زمان را رها کنيم در جان ماست شوق شهادت الیالابد وقتی به سيدالشهدا اقتدا کنيم «قالوا بلي» ولايت مولايمان علیست بايد به عهد روز نخستين وفا کنيم آسودگی ما عدم ماست، موج موج طوفان شديم تا که قيامت به پا کنيم دشمن به گور ميبرد اين خواب شوم را امروز ديدههاي بصيرت که وا کنيم در سایهی نفاق، منافق برنده است بايد مسير باطل و حق را جدا کنيم فردا چه ايمني ز لهيب جهنم است؟ خود را اگر که هيزم اين فتنهها کنيم ديگر مجال رِفق و مدارا گذشته است تا کي به صبر، زخم جگر را دوا کنيم توهين به سيدالشهدا روز مرگ ماست دل را اگر حسينی و درد آشنا کنيم هرکس شود فدايی رهبر مقدس است آماده ايم هستی خود را فدا کنيم حالا کنار غربت زينب نشستهايم تا که براي روز ظهورش دعا کنيم "ما از الست طائفهای سینه خستهایم ما بچههای مادر پهلو شکستهایم"