یکی ته گودال لباستو پرت کرد

یکی ته گودال لباستو پرت کرد

[ حسین ستوده ]
یکی تَه گودال لباستو پرت کرد
شلوغیِ خیمه حواستو پرت کرد

عذاب کردنت، منعِ آب کردنت
شبیه گندم ری آسیاب کردنت

تمومه حسین، روبه‌رومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین؟

روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد

من حالم خرابه، خراب بشه خرابه
روزاشم شبیه شباش پُر از عذابه
دختر غیر باباش رو پای کی بخوابه؟
غلاف نخورده بازوم این اثر طنابه

تاره چشمام، زخمه پاهام
حرفی بزن، قهری باهام؟
دیدی عمّه، اومد بابام

صدام گرفته
پدرم برگشته دعام گرفته
دلِ عمّه خیلی برام گرفته
نفسم بین ناله‌هام گرفته

راستی گم شدم
دنبال سرت بودم
بازیچه‌ی مردم شدم

بی‌هوا زدن
من تو را صدا زدم
اونا زجرو صدا زدن

نظرات

امیرمهدیامیرمهدی

یا حضرت رقیه همه رو حاجت روا کن ای سه ساله بزگ خاندان همه رفتگان بچه هیئتی هارو بیامرز🥺🖤