یه عمره که قلبمو دستت سپردم

یه عمره که قلبمو دستت سپردم

[ حسین سیب سرخی ]
یه عمره که قلبمو دستت سپردم 
 تو دستمو گرفتی تا زمین خوردم 

دعای روز و شب من فقط اینه 
الهی که شب عاشورا می‌مردم 

الهی یه روزی وسط روضه‌ها می‌مردم
یا تو کربلا یا تو مشهد‌الرضا می‌مردم 

نگام بارونه، چشام گریونه
منم و این قلب دیوونه 

منو دعوت کن بیام کربلا 
جدایی بسه قلبم نمی‌تونه 

حسین عشق، حسین عشق
حسین ثارالله و بنَ ثاره 

نگاهم کن غرق آه و غرق دردم 
با شور و هروله به دور تو می‌گردم 

به حق بوده جان می‌دادم پای روضه‌ت
تو بگذر از گناهم کوتاهی کردم 

الهی یه روزی برم کربلا برنگردم
تو رویا می‌دیدم به دور شش‌گوشه می‌گردم

دوای درد قلب منه پِیمونه
تموم عالم به من میگن دیوونه

یه روز می‌میرم تو حال شور و مستی
می‌زنید عکسمو سردر مِیخونه 

تو که خوب می‌دونی یه عمره که کارم جنونه
دلم هر تپش با نوای یا حسین می‌خونه

گذشته با تو هر لحظه‌ی عمرِ من
منو دعوت کن سر اومده صبر من

همه آرزومه یه بار ببینمت
قرارمون شب اول قبرِ من

می‌دونم میایی، قدم می‌ذاری رو سر من 
فدای قدم‌هات آقاجون روح و پیکر من

تویی ذکر هر رکوع و هر سجودم 
نگاهت رو از من برداری نابودم 

همون وقتی که اسم تو رو لبم بود
هنوز اسم خودمو بلد نبودم 

یه عمره با اسمت زده‌ قلب بی‌قرار من 
فدای تو آقا تموم دار و ندار من

نظرات