یا عبدالعظیم ای همه نور و برکات
1522
11
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: ميلاد حضرت عبدالعظيم حسني (ع)
- مناسبت: ميلاد حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام
- سال: 1400
یا عبدالعظیم، ای همه نور و برکات
داری چقدَر صفا و لطف و حَسَنات
آخر تو که هستی که چنین آلُ الله
نام تو بَرَند با سلام و صلوات
دوباره شهر مدینه بوی جَنان آمد
نویدِ روشنی از هفت آسمان آمد
فضای شهر که از عطرِ گُل مُعطر شد
زِ نسل پاکِ حسن عالَمی مُنَوَر شد
قدم به خاک جهان زد، گُلی خدایی بو
مُحدِّثِ علوی، یار مصطفایی رو
بنازم آن که زِ حکمت رساند امدادش
به علم و حِلم و صبوری، شبیهِ اجدادش
کسی نورِ ولایت زِ صورتش پیداست
کسی که در رَه اهدافِ فاطمی شیداست
کسی که از پَرِ قُنداق، عاشق علی است
چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است
اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت
کنون مدیحهی عبدالعظیم باید گفت
مدیحِ عبدالعظیم است مدحِ پیغمبر
چنان که مُلک رِیاش کربلاست تا محشر
خدا وکیلی از آن دَم که تازه مهمان شد
به لطفِ هادیِ دین چلچراغ ایران شد
چه ناب رهبرمان وصف میکند او را
رِی است قبلهی تهران و اوست قبلهنما
وجودِ اوست که شد مُلکِ رِی به قُم پیوند
همان که مکتب اسلام زد به او لبخند
همان که عرضهی دینش رَهی مُجرب شد
به محضر سه امام، آیتی مُقرب شد
همان که از شَهِ دین شیعه را پیام آورد
به ما زِ سوی امامِ رضا سلام آورد
همان که درس امامِ جواد را خوانده
به نزدِ هادیِ دین اعتقاد را خوانده
حدیث سلسله را نقل کرده از معصوم
پیام کربُبلا را گرفته از مظلوم
شبیه هادیِ دین درد و داغِ هجران دید
به دورهی مُتوکّل هزار هِرمان دید
حریمِ کربُبلا ردِ پای عدوان شد
سه بار شُخم زدند و به خاک یکسان شد
به اَمرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد
اگر چه سَرورِ ما از عَطَش زِ تاب افتاد
نبود عبدالعظیم، آن زمان که در گودال
تنِ حسین به سُمِ ستور شد پامال
اگر چه شد حرمِ یار بر سرش ویران
ولی ندید تنش را به زیرِ نیزه نهان
ندید دختِ علی راهِ چاره میگیرد
ندید بوسه زِ رگهای پاره میگیرد
داری چقدَر صفا و لطف و حَسَنات
آخر تو که هستی که چنین آلُ الله
نام تو بَرَند با سلام و صلوات
دوباره شهر مدینه بوی جَنان آمد
نویدِ روشنی از هفت آسمان آمد
فضای شهر که از عطرِ گُل مُعطر شد
زِ نسل پاکِ حسن عالَمی مُنَوَر شد
قدم به خاک جهان زد، گُلی خدایی بو
مُحدِّثِ علوی، یار مصطفایی رو
بنازم آن که زِ حکمت رساند امدادش
به علم و حِلم و صبوری، شبیهِ اجدادش
کسی نورِ ولایت زِ صورتش پیداست
کسی که در رَه اهدافِ فاطمی شیداست
کسی که از پَرِ قُنداق، عاشق علی است
چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است
اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت
کنون مدیحهی عبدالعظیم باید گفت
مدیحِ عبدالعظیم است مدحِ پیغمبر
چنان که مُلک رِیاش کربلاست تا محشر
خدا وکیلی از آن دَم که تازه مهمان شد
به لطفِ هادیِ دین چلچراغ ایران شد
چه ناب رهبرمان وصف میکند او را
رِی است قبلهی تهران و اوست قبلهنما
وجودِ اوست که شد مُلکِ رِی به قُم پیوند
همان که مکتب اسلام زد به او لبخند
همان که عرضهی دینش رَهی مُجرب شد
به محضر سه امام، آیتی مُقرب شد
همان که از شَهِ دین شیعه را پیام آورد
به ما زِ سوی امامِ رضا سلام آورد
همان که درس امامِ جواد را خوانده
به نزدِ هادیِ دین اعتقاد را خوانده
حدیث سلسله را نقل کرده از معصوم
پیام کربُبلا را گرفته از مظلوم
شبیه هادیِ دین درد و داغِ هجران دید
به دورهی مُتوکّل هزار هِرمان دید
حریمِ کربُبلا ردِ پای عدوان شد
سه بار شُخم زدند و به خاک یکسان شد
به اَمرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد
اگر چه سَرورِ ما از عَطَش زِ تاب افتاد
نبود عبدالعظیم، آن زمان که در گودال
تنِ حسین به سُمِ ستور شد پامال
اگر چه شد حرمِ یار بر سرش ویران
ولی ندید تنش را به زیرِ نیزه نهان
ندید دختِ علی راهِ چاره میگیرد
ندید بوسه زِ رگهای پاره میگیرد
نظرات
نظری وجود ندارد !