یا رقیه رقیه رقیه رقیه *** ای شیر مادرم حلالم چند ساله که عبد سه سالهام کم مونده که بال در بیارم بس که به نوکریش میبالم میبالم به اینکه، نوکری شد هنرم میبالم به اینکه، با بزرگا میپرم میبالم به اینکه، خاک پاهای رقیه رو میذارم رو سرم وقتی تو حال و هواشم حال میاد جگرم میبالم به اینکه، هم فدایِ پدرم میبالم به اینکه، هم گدایِ دخترم میبالم به اینکه طفل معصوم حسینه به خدا بزرگترم داره دستای کوچیکش حق امضایِ حرم خدا این کیه که خرابه رو تحویل گرفت و یک بهشت، تحویل داده خدا این کیه جلو یک سپاه یه سپاهی با سلاح گریه تشکیل داده یه پرستو که کعبۀ سر باباش رو نجات ز دست لشگر فیل داده رمز هر قفل بسته است، مدد یا رقیه ذکری که بارم و بست، مدد یا رقیه گرهی کور با دست کوچیک، خوب وا میشه راهحلام تو بنبست، مدد یا رقیه یا رقیه رقیه رقیه رقیه *** وای که چقدر پدر بزرگه دختر که اینقدر بزرگه فاطمه یا اینکه رقیه است این نوه یا مادر بزرگه چون زهرا سرشتم جنم رقیه رو چون بابا نوشتم کرم رقیه رو گیر کربلاییم، واسه این موقع گذاشتن قسم رقیه رو دم ارباب و ببین بگیر دم رقیه رو هرکس داده ترجیح به همه رقیه رو حس کرده تو قلبش قدمِ رقیه رو ایشاءالله به زودی میذاریم به روی شونه علم رقیه رو هیأتی میریم میبینیم حرم رقیه رو دختر حسین، بودنش برام ضروریه همونجور که ضروریه حسین دختر و پدر، پیِ کار هم اذن کربلاست رقیه، اذن سوریه حسین نداریم دیگه، تابِ دوریه، اون کسی که کَندِ دل از غم دوریه حسین داشته اَأدخلو، یا رقیهای بگیم بریم تو بهشت حوریه حسین پابرهنه، بریم با نوای رقیه از در سمتِ پایینِ پای رقیه یکی یک کفش، چادر، عروسک یا معجر ببریم رسمِ سوغات، برای رقیه یا رقیه رقیه رقیه رقیه