یا باقرالعلوم

یا باقرالعلوم

[ حیدر خمسه ]
یا باقرالعلوم یا باقرالعلوم ۴
عاقبت آه کشیدم نفس آخر را
نفس سوخته از خاطره‌ای پرپر را

روضه‌خوانی مرا گرم نمودی امشب
روضه‌ی آن‌همه گل آن‌همه نیلوفر را
 
آخرین حلقه‌ی شب‌های محرم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحری دیگر را

باورم نیست هنوز آنکه دو چشمم دیده‌است
باورم نیست تماشای تنی بی‌سر را

باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیدن سوختن چارقد دختر را

غارت خود و علم غارت گهواره و مهد 
غارت پیرهن و غارت انگشتر را

ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون میریخت
نیزه‌هایی که ربودند سر اکبر را 

یا باقرالعلوم یا باقرالعلوم ۲

آه در گوشه‌ی ویرانه که دق مرگ شدیم
تا که همبازی من زد نفس آخر را

کمک عمه شدم تا بدنش خاک کنیم
بین زنجیر نهان کرد تنی لاغر را

چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش تکه‌ای از معجر را

یا باقرالعلوم یا باقرالعلوم ۲

نظرات