حاج محمدرضا طاهری

گرچه کم هستن خیلی یار اما مانده است

897
1
گرچه کم هستند خیلی، یار اما مانده است
هر کسی که انتخابش کرده زهرا، مانده است

بین طومارش، زهیر و آبس و جون و حبیب
حر که نامش هست اینجا، پس کجا جا مانده است

خیمه را تاریک کرد و خواست راحت‌تر روَد
هر غریبه که میان آشناها مانده است

تا که از هم باز کرد انگشت‌ها را چشم‌هایش
چون بهشتی شد که ما بین دو دنیا مانده است

خار می‌چیند چرا، هِی از زمین این وقت شب
در پریشانی بُرِیر از کار آقا مانده‌اند

امشب از شرم لب اطفال عباس آب شد
شرمگین از شرم او، عمریست دریا مانده است

با وجود وعده دادن‌های شمر بی وجود
مثل کوهی پشت مشک خیمه، سقا مانده است

خواهرش با گریه، سمت خیمه‌اش راهی شده
آخرین توصیه‌ی ام ابیها مانده است

بین خیمه زیر لب، یا دهر می‌خواند حسین
گوییا دیده است عریان بین صحرا مانده است

دست پشت دست می‌کوبد برای لحظه‌ای
که عقیله دست تنها، عصر فردا مانده است

دورِ او جمعند امشب جان نثارانش ولی
آه از آن ساعت که در گودال، تنها مانده است

(حسین)۳

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش