گرفته بونه

[ امیر حسین سلطانی ]
گرفته بونه
دختری که تو غل و زنجیره
از این زمونه خیلی دلگیره
سه سالشه ولی زمینگیره

خیلی، حزینِ حالشو
ای وای، شکسته بالشو
ماتم، گرفته فالشو، بابا

کنج ویرونه شدم زندونی
چشمام از غصه شده بارونی
روی گونم میچکه اشکامو
عمه میدونه فقط دردامو

واویلا حسین بابا

نفس کشیدن
دیگه واسم شده عذاب آور
بابا ببین گلت شده پرپر
خیلی شدم شبیهِ به مادر

ای وای، خمیده قامتم
ای وای، کبوده صورتم
ای وای، شکسته حرمتم، بابا

بابایی ببین سفیده موهام
بابایی ببین ‌که بی جونه پام
زخمای تنم میده آزارم
دیگه واسه عمه من سربارم

واویلا حسین بابا

جلوی یزید
بابا تو بزمِ شراب افتادم
بابا با چشمِ پُر آب افتادم
رفت نفسمو بی تاب افتادم

بابا، دیدم خیلی آزار
بابا، تو کوچه و بازار
غم شد، روی سرم آوار، بابا

بابایی ببین شکسته ابروم
بابایی ببین کبوده بازوم
اینقده لگ زدن من رو که
شبیه زهرا شکسته پهلوم

واویلا حسین بابا

کانال نوحه مجمع الذاکرین

نظرات