گداییم، از محبت سیرمان کن کنارِ خانهیِ خود پیرمان کن به هرجا رفتهایم أَسْتَغْفِرُ اللَّه میانِ خیمهات پاگیرمان کن مگر آلودههایت دل ندارند فقط در روضهها تطهیرمان کن دَمِ میخانه، نیمهشب رسیدیم خودت فکری بر این تأخیرمان کن آقا، به ما دیوانه میگویند مردم شبانه در حرم زنجیرمان کن سحر ما را سفارش کن به سلطان غلام و نوکرش تعبیرمان کن ز دوریِ علی خانه خرابیم ببر بینِ نجف تعمیرمان کن علی، شیرِ خدا را دوست داریم جدا از اهلِ دوزخ شیرمان کن علی جان، قول دادی که بیایی نگاهی وقت مرگ و میرمان کن فقط شرمندهیِ رویِ حسینیم گنهکاریم، سر به زیرمان کن برایِ کربلا کم گریه کردیم خودت چاره بر این تقصیرمان کن ***** حسین جانم، حسین جانم ... داریم با «حسین حسین» پیر میشویم خوشحال از این جوانیِ از دست دادهایم حسین جانم، حسین جانم ... این روزگار میگذرد خوب یا که بد بهتر که عمرِ ما در این خانه بگذرد ***** برایِ کربلا کم گریه کردیم خودت چاره بر این تقصیرمان کن به گریه گفت زینب رویِ محمل زِ نِی قرآن بخوان، تفسیرمان کن ببینم میشناسی خواهرت را نظر بر معجر و تغییرمان کن کسی از دستِ خولی در امان نیست بمیری شمر، کم تحقیرمان کن ***** آنقدر زیرِ نعلها پا خورد مثلِ پیراهنش، تنش تا خورد روزهاش را سَنان شکست آخر نیزهای را به جایِ خرما خورد تشنه بود آب میخواست اما شمر آب را پیشِ چشمِ آقا خورد این صدایِ شکستنِ سینه است زیرِ مرکب شد استخوانها خُرد پشت و رویِ تنش یکی شده بود زینب از دیدنِ تنش جا خورد حسین جانم، حسین جانم ... ***** گُنَه از جانبِ ما نیست اگر مجنونیم گردشِ چشمِ تو نگذاشت که عاقل باشیم