کی فکرشو میکرد سر قتلت دلا رو یک دلِ کنن یا وقتی میگی انا العطشان کنیزا هلهله کنن عجب غمیِه رو زمین موندن کبوترا تنت رو پوشوندن کجا تنِ تو زیر نعل دیگه کشوندن کسی نبود تنت رو برداره ولی نشد تن تو صدپاره نیاز نبود کسی برات عبا بیاره نبود بابا، تو روز جون سپردنت بازم خداروشکر خوبه نریخته رو زمین تنت خداروشکر به جایی از جسمت نخورده پای مرکبی ندیده دختر تو ویرونه، گلوی نامرتّبی بازم خوبه اینا که نامردن با نیزه دنبالت نمیگردن تا افتادی زمین تو رو لگد نکردن نه نعل تازهای به سینهت خورد نه خنجری سر تو رو آزرد لباس تو که از تنت دیگه کسی نبُرد ولی حسین برهنه مونده بود تنش سوار ده تا نانجیب به زیر نعلا بردنش کمک میخواست تو صحرا کشتی نجات اومد مرتّبش کنه حصیر کهنهی دهات آقام حسین آقام آقام آقام حسین