کی زیر تابوت و میگیره
400
28
- ذاکر: امین قدیم
- سبک: زمزمه
- موضوع: حضرت ام البنین (س)
- مناسبت: هیئت هفتگی
- سال: 1402
کی زیر تابوتو میگیره
حالا که داره میمیره؟
چارتا پسر داشت روزگاری
تنهاست تو روزایی که پیره
****
همهی امیدشن بچههاش
اگه سو نداشته باشه چشاش
خدایی نکرده تشنه باشه
کی میاره کاسه آبی براش؟
****
سپر پاره اومد یارش نیومد
اونی که بود عزادارش نیومد
نگاش وقتی به سمت علقمه بود
عجل اومد علمدارش نیومد
(تنها بود و آخر هم تنها رفت
امالبنین دلتنگ از دنیا رفت)
****
امالبنین لشگر نداره
جز چشمای تر نداره
به بچههام کم گریه کردم
آخه حسین مادر نداره
این خبر قرارو از من گرفت
بوریا دفنشو گردن گرفت
دست مادرش یکم درد میکرد
سرشو تنور به دامن گرفت
از اون بدتر غم بزم شرابه
اونی که پیرتر از من شد ربابه
جای چوب رو لبای پاره پاره
میگن کشته گرفته تو خرابه
خاکش کردن تو کنج ویرونه
جیگرم رو غصهاش میسوزونه
****
رفتی و حرف آبرو شد
خیمه بی تو زیر و رو شد
افتادی و چشم حرم با
امثال خولی روبرو شد
****
دیر چشاتو بست چشات درد گرفت
تیغ برید و بازوات درد گرفت
سر برات نذاشت بمونه عمو
سرم از مصیبتات درد گرفت
تو افتادی چقدر گوشواره بردند
از آقات یه لباس پاره بردند
بگو این ماجرا صحت نداره
شنیدم از حرم گهواره بردند
افتادی و حرمله میتازید
شرمندگی از چشمات میبارید
(هر درد دوا ابالفضل
مشکلگشا ابالفضل)
****
همهچی بهت میاد الا کبودی
کاشکی پشت در نبودی
(ای با غریبههای جهان آشنا حسین
ای عهدهدار مردم بیپناه حسین)
حالا که داره میمیره؟
چارتا پسر داشت روزگاری
تنهاست تو روزایی که پیره
****
همهی امیدشن بچههاش
اگه سو نداشته باشه چشاش
خدایی نکرده تشنه باشه
کی میاره کاسه آبی براش؟
****
سپر پاره اومد یارش نیومد
اونی که بود عزادارش نیومد
نگاش وقتی به سمت علقمه بود
عجل اومد علمدارش نیومد
(تنها بود و آخر هم تنها رفت
امالبنین دلتنگ از دنیا رفت)
****
امالبنین لشگر نداره
جز چشمای تر نداره
به بچههام کم گریه کردم
آخه حسین مادر نداره
این خبر قرارو از من گرفت
بوریا دفنشو گردن گرفت
دست مادرش یکم درد میکرد
سرشو تنور به دامن گرفت
از اون بدتر غم بزم شرابه
اونی که پیرتر از من شد ربابه
جای چوب رو لبای پاره پاره
میگن کشته گرفته تو خرابه
خاکش کردن تو کنج ویرونه
جیگرم رو غصهاش میسوزونه
****
رفتی و حرف آبرو شد
خیمه بی تو زیر و رو شد
افتادی و چشم حرم با
امثال خولی روبرو شد
****
دیر چشاتو بست چشات درد گرفت
تیغ برید و بازوات درد گرفت
سر برات نذاشت بمونه عمو
سرم از مصیبتات درد گرفت
تو افتادی چقدر گوشواره بردند
از آقات یه لباس پاره بردند
بگو این ماجرا صحت نداره
شنیدم از حرم گهواره بردند
افتادی و حرمله میتازید
شرمندگی از چشمات میبارید
(هر درد دوا ابالفضل
مشکلگشا ابالفضل)
****
همهچی بهت میاد الا کبودی
کاشکی پشت در نبودی
(ای با غریبههای جهان آشنا حسین
ای عهدهدار مردم بیپناه حسین)
نظرات
نظری وجود ندارد !