کربلا و بوی‌ سیبش

کربلا و بوی‌ سیبش

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
عمریه سرم به دار حرمه ...
هر چی دارم از غبار حرمه ...
زندگی من یه کربلا شده ...
قبرم آخرش کنار حرمه ...
کربلا و بوی سیبش ...
شب جمعه با حس غریبش ...
منو کشته ضریح حبیبش ...
کربلا ، خدا با تو دلمو سرشته ...
رویای بهشته کربلا ...
روی گنبد انگاری که مونده پر یه فرشته ، کربلا ...
کربلا کربلا کربلا ...

*****
دل می تونه با تو دلبری کنه ...
سائل تو می تونه سروری کنه ...
اسم تو می شینه روی لب من تا وسط روضه محشری کنه ...
جانم ، به تو زینب میگن ...
به تو عقیلة العرب میگن ...
به تو بانوی منتخب میگن ...
زینب ...
کوه نوره ، علوی تبار ...
فاطمی وقاره ، زینبه ...
وقتی حرف می زنه کلماتش تیغ ذوالفقاره ، زینبه 
جان زینب ، جان زینب ، جان زینب ...

*****
بازویی میاد که خیبری بره ...
ابرویی میاد که لشکری بره ...
هیچ کی ندیده به جنگ تو کسی با سری بیاد و با سری بره ...
نجف و طعم رطبش ...
یل ام البنین و ادبش ...
علی و شیرزاده زینبش ، زینب ...
توی دنیا بت شکنی باشه ، یه شیر زنی باشه ، زینبه ...
وقتی خطبه می خونه ، غرور علی تو صداشه ، زینبه ...
جان زینب ، جان زینب ، جان زینب ...

نظرات