کجا برم بی تو امشب، میبینی آوارهگیمو؟ تو زندگیمی چهجوری، رها کنم زندگیمو؟ از دَم مغرب تا حالا، گریه شده کار زینب بعد تو تنهاترینم، بعد تو بیچاره زینب قتلگاهو ببین، چه وضعی شده، کنار تنت نیزهها رو ببین، که ریخته همش، روی بدنت آخ سرت روی نِی، خودت رو زمین، بمیره سنان رفته حرمله، رفته خولی ولی، نِمیره سنان السّلامُ علیک یا اباعبدالله... **** حالا بدون تو داداش، چیکار کنم تکوتنها؟ چیکار کنم اگه گم شه، رقیه تو دل صحرا؟ تموم عمر با تو بودم، چهجوری از تو جدا شم؟ دلت میاد غیرتالله، اسیر نامَحرما شم؟ گفته بودم حسین، نذاری منو، با خیرهسرا خیر ندیدم آخه، من از شب و روزِ کربوبلا خواهرِ تو کجا اسیری و گریهزاری کجا؟ دست بسته دارن، منو میبَرن، به شام بلا السّلامُ علیک یا اباعبدالله... **** خدانگهدار عزیزم، ای بدنت غرق در خون سپردمت به خدا و، به ریگ و رَمل بیابون تموم این فتنهها بود، زیر سر شمر و خولی ببین شده خواهر تو، همسفر شمر و خولی شمر و خولی منو، کنار تو ظالمانه زدن بس نبود مگه نیزه باز منو تازیانه زدن از رو نیزه ببین، چهجوری دارن، منو میزنن انگاری اینا رسمشونه حسین، زنو بزنن السّلامُ علی ساکن کربلا...