کاشکی بلند شه از جاش خانوم یه بار دیگه

کاشکی بلند شه از جاش خانوم یه بار دیگه

[ حیدر خمسه ]
کاشکی بلند شه از جاش خانوم یه بار دیگه
این آرزو رو داره اَسما به فضه میگه

دیدی فضه؟ آرزوهامون چطور نقشِ بر آب شد
دیدی فضه؟ خاطرات خوشِ اون روزا خراب شد
دیدی فضه؟ آخرش سلامِ مولا بی‌جواب شد
دیدی فضه؟ چه‌جوری غرور حیدرو شکستن
دیدی فضه؟ دل دختر پیمبرو شکستن

مسمار و دیدم فضه
باز جیگرم تیر کشید امروز
خانومِ خونه چه خوشحال شد
تابوتشو تا که دید امروز

****

خالیه جای محسن، توی این خونه حالا
این جمله رو با گریه، فضه میگه به اَسما

دیدی اَسما؟ خونمون جلو چش همسایه‌ها سوخت
دیدی اَسما؟ صورت دختر ختمُ الانبیا سوخت 
دیدی اَسما؟ همسر علی به زیر دست و پا سوخت

دیدی اسما؟ چه سر حسن اومد با دل پر درد
دیدی اَسما؟ دومی چادر زهرا رو لگد کرد
دیدی اَسما؟ بدتر از همه می‌زد قُنفُذِ نامرد

اَسما خوش به حالت که
ندیدی چیزی که دیدم من
فضه خُزینی یادم مونده
تشییع محسن رسیدم من

ای لعنت به این دنیا
دلم گرفته برا زهرا

یا زهرا...

نظرات