چگونه شکر نمایم به دل غمت آمد به چشم خویش بدیدم محرمت آمد صیحه ای فاطمه زد شیون عالم برخاست خیمه از اشک زد و بیرق ماتم برخواست باز هم پیراهن خونی اش آویخته شد مشتی از تربت گودال به سر ریخت حسن از لب فاطمه تا وای حسینم برخاست نذری هر شب ما جور شد از لطف کریم دم حسن داد اگر ذکر دمادم برخاست آستان دوستی هر تکیه مقامی است شریف هر که زد بوسه بر این خاک معظم برخاست رحمت واسعه ای زیر پرش ما را برد • تشنه لب کربلا وای حسینم حسین • نفس نفس در شور و شینم مست ابالفضل و حسینم بهشتو برده زیر دِین نخل های بین الحرمین همه بگید به شور و شِین جانم حسین ۶ کشتنت چرا آبت ندادن مادر (کشتنت چرا خاکت نکردن مادر) ۲ کشتنت بی گناه یک نفر یک سپاه لب به لب خون شده گودی قتلگاه (حسیــن) از راه آمده از خانه ی خدا برگرد اگر خودم به تو گفتم بیا، نیا، برگرد تو را به حیدر کرار بگذر از کوفه برای خاطر خیرالنساء بیا، برگرد برای قامت اکبر دو تا عبا بردار که جا نمیشود این تن به دوعبا، برگرد خدا به خیر کند شمر چکمه پوشیده در انظار تو ایستاده بی حیا، برگرد یزید به دستش گرفته چوب منتظر است که بر لبت بزند ضربه ی عصا، برگرد اگر به کوفه میایی رباب میبیند که میرود سر طفلش به نیزه ها، برگرد