چه می‌خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی

چه می‌خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی

[ سید مجید بنی فاطمه ]
چه می‌خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شب طولانی و تسبیح و سجاده چه می‌چسبد
بهار زود هنگام شب‌های زمستانی

توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن
در این دنیای حیرانی، در این دریای طوفانی

اگر تا شام می‌خندی، اگر تا صبح می‌خوابی
تو از مردن چه می‌فهمی، تو از برزخ چه می‌دانی

(خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا
مَده از کف مجالی، دو روزی را که مهمانی)۲

نیاز مستمندان را، بِنِه بر دیده منت
مبادا که بگیرد دامنت را آه انسانی

اگر آشفته‌ات کردند، یعنی لایق وصلی
به او نزدیک تر هستی، زمانی که پریشانی

منو پروانه در آغوش هم تا صبح می‌سوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی

مرا هروقت می‌دیدی، گریبان پاره می‌دیدی
از اول می‌آمد به من نیز پاره گریبانی

به دامان تو دست انداختم، شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی

(به‌جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی‌گیرد
گناهش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی)۲

به لطف گریه کار طفل بهتر راه می‌افتد 
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را به گریه آری

اگر چه گریه هجران شکسته می‌کند مارا
ولی از آب پیشانی‌است بهتر، چین پیشانی

گره‌هایی‌است در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمی‌آید به کار این گره‌ها، هیچ دندانی

دگر فرقی ندارد جمعه با شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی 

پشیمان می‌شود آنکه، برای تو نمی‌میرد
چرا عاقل کند کاری، که بعد آرَد پشیمانی

خبر داری تو که رفتی، به کوچه گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید، آن هم چه هجرانی

همه با دامن آتش گرفته رو به گودال‌اند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی

یابن الحسن ز پرده‌ی غیبت درا
که سخت در انتظار روز ظهور است فاطمه

نظرات