پوشیه دو سه ماه روته

پوشیه دو سه ماه روته

[ سید محمد جوادی ]
پوشیه دو سه ماه روته
یه سیاهی رو بازوته
خنده هات واسه تابوته
زندگی رو ببین 

دیگه در رو نمی بندی
میخ رو از روی در کندی
به اجل داری می خندی
دلخوشی رو ببین

ندیده چشم تاریخ این شهر
به خجالت من دو سه ماهه می خنده مغیره

زخمای بدنت درده
بی هوا زدنت درده
اشکای حسنت درده
شدی نقش زمین

اون که پیدا نشد چاره است
اون که گم شده گوشواره است
جیگر کیه صدپاره است
غریبی و ببین

نمک پدرت رو به زخم جگرت می زدن
سیلی و نباید به تو پیش پسرت می زدن

کاش دروغ باشه اینکه غلافو به سرت می زدن
با غرور تو بد کردن

نظرات