پوشوندی از همه گناهامو به جاش فقط خوبیامو گفتی از کرمت بوده اگه بازم منو توو مهمونیت پذیرفتی بازیچهی دستای شیطونم دست توئه برات آزادی اینکه چشام بارونیه یعنی یه فرصت دیگه بهم دادی الهنا / مهمون ناخونده داری الهنا / بنده درمونده داری الهنا / یه موقع تنهام نذاری یا الهنا یُجیبُنی - نگو که نگام نمی کنی ۳ ماه اجابت دعا اومد ماه رهایی از تعلقها لحظهی افطار با لب تشنه سلام میدم به محضر آقا اگه حسین بن علی شاهه ابا ندارم که گدا باشم از خدا خواستم که دیگه امسال شبای قدرو کربلا باشم پرم بده / بیام به سمت کربلات پرم بده / بشم مث کبوترات حرم بده / به نوکر بیسر و پات غم تو یه غم سینه سوز - بگو که دوسم داری هنوز ۳ موسسه ادبیات آیینی بیپلاک