پای دل در پیشگاه یار لغزش میکند هر چه با ما میکند این نفْس سَرکِش میکند زیرِ گوش من بزن، شاید بیاید اشک من عاقبت این گریه ما را اهلِ بخشش میکند اوّلِ ماه آمدم، ردَّم نکن ای بامرام سفرهداریِ تو را عالَم ستایش میکند آه قربان کریمی که گدا را پس نزد ربّ ما با عبد خاطی نیز سازش میکند جانِ سلطانِ خراسان آبرویم را نریز این گناهآلوده دارد از تو خواهش میکند هر زمان دلگیر بودم، گفتهام «یا فاطمه» کودکِ آزرده را مادر نوازش میکند لذّت افطار قنبرهاست، خرمای علی نوکری را رزق او دارای ارزش میکند حبّ حیدر شرط اصلیِ قبول بندگیست روز حشر او را خدا معیار سنجش میکند چارهی بیتابیِ ما، صحن شاه کربلاست آتش دل در حریم او فروکِش میکند روزهدارِ تشنهلب، فَابکِ علَی العطشان، حسین گریه را تنها خدا بَر او سفارش میکند آنقدَر زیر سُم مَرکب تَنَش پاشیده شد بوریا با گریه گفت: این جسم ریزش میکند ***** ریّان ابن شبیب جدّ ما رو غریب گیر آوُردن ریّان ابن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوُردن تُو شیب گودال، سَرازیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد آخ تَهِ گودال، زمینگیر شد حسین پیر شد، حسین پیر شد بلا سرِ زینب آوردن سرو بُردن، سرو بُردن بچّهیتیما کتک خوردن...