پای این سفره به پایت چقدر افتادیم ما از آن روز که در بند توایم آزادیم ما همه گوشه نشینان خرابات توایم از غمت خانه خرابیم، ولی آبادیم ما محال است که از عشق تو دلسرد شویم ما ندیدیم تو را، باز به تو دل دادیم از تو جز خوبی بسیار ندیدیم حسین خودمانیم ولی ما که پر از ایرادیم ارث اجدادیِ ما نوکری این خانه است تا ابد جیره خور خیر همان اجدادیم یادی از ما بکنی یا نکنی حرفی نیست ما به این نوکر دربار تو بودن شادیم پای این سفره به پایت چقدر افتادیم ما از آن روز که در بند توایم آزادیم پشت ما که همه جوره به تو گرم است حسین ما بدهکار شما در همه ابعادیم جز همین اشک نداریم برایت چیزی با همین گریه به غم های تو از به خدا نام تو هم دیده ما را تر کرد مادرت خواست که در گریه به تو استادیم تا ابد گریه آرام حرام است به ما سالیانیست که در روضه پر از فریادیم آب خوردیم به یاد جگر سوختهات یاد خشکی لب اصغر تو افتادیم حرمله خیر نبیند که تو را حیران کردی بیش از آن تیر و کمان دلخور آن صیادم