و لَعَنَ اللهُ شمرا دوازده بار خنجر رفت بالا و لَعَنَ اللهُ شمرا با چکمه از رو منبر رفت بالا یکی میزد به پهلو و یکی میگفت قبول باشه یکی میزد به ابرو و یکی میگفت قبول باشه **** چقدَر طول کشید سربریدنِ تو قدّ صد نفر طول کشید چقدَر دیر گذشت لحظههای آخرِ تو چه نفسگیر گذشت بد بُرید اشک خواهرت دراومد بُرید داد زدم سرو اینجوری نباید بُرید **** کاری نکردن احکام ذبحو هم جاری نکردن **** جگرم درد گرفت قابضٌ شَیبِ محاسنتو نامرد گرفت **** سیر بُرید بیحیا با چند تا تکبیر بُرید اومدم ازش بگیرم تیغو دستای منو با شمشیر بُرید وقت مهمونی شد بدنت تو اون شلوغی گوشت قربونی شد **** اصحاب تو را زود و بلافاصله کشتند برعکس تو را شاه سرِ حوصله کشتند **** خمس سادات شدی میون گرگای گرسنه خیرات شدی