حسین قربانچه

وقتی از توخیمه ها مشک طلب کردی

261
5
وقتی از تو خیمه‌ها مشک طلب کردی
به خودم گفتم می‌ری بر نمی‌گردی

چه کاری داد به دستمون یه جرعه آب
چجوری باید می‌گفتم که بمون تنهام

مگه التماسمو ندیدی تو چشمام
حالا چی بگم به اهل خیمه و رباب

سایه‌بون حرم تو حرم رو ببین
دست رفته به روی کمرم رو ببین

چه بلایی می‌شه دیگه بدتر از این
که بیفتی رو خاکا یل ام البنین

تشنه ای و کنار یک نهری
الآن انکسر ظهری ۲

چهار هزار نفر با هم کار تو رو ساختند
تو رو با عمود آهن زدن انداختن

افتاده ما بین ابروی تو فاصله
پهلوون خیمه رو از پا در آورده

با سه شعبه چشماتو از جا در آورده
آخ الهی که آتیش بگیره حرمله

صداشون رو روی ما بلند می‌کنند
تو رو با سر نیزه از جا بلند می‌کنند، زنا ببینن

پاشو دارن نگاه به حرم می‌کنند
من خمیده راه می‌رم مسخره ام می‌کنند، پی همینن

بیا مگه با خیمه ها قهری
الآن انکسر ظهری ۲

شمر و از حالا تو خیمه ها تصور کن
پاشو غیرتی یه فکری واسه چادر کن

غریبه نیاد تو زندگی دخترها
بیا که نگیره دلشوره دل زینب

که سنان نچرخه دور محمل زینب
ببره خواهرت رو میون ازدحام

میارن اینا خون دلت رو به جوش
می‌برن زینب رو تو بازار برده فروش نشنوی ای کاش

تو رو از صورتت میزنن روی نی
که نبینی ناموست می‌ره تا بزم نی

رو نیزه تو کوچه های شهری
الآن انکسر ظهری ۲

عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاس واویلا

****

قسم به موی رقیه
پاشو عموی رقیه

تصورشم عذابه
کبود شه روی رقیه

عموی رقیه
نباشی می‌سوزه تو شعله موی رقیه

سنان می‌ندازه دست به دور گلوی رقیه
پاشو تا نریزه دیگه آبروی رقیه

پناه رقیه
نذار پا بذارن رو چادر سیاه رقیه

فقط شونه های توعه تکیه گاه رقیه
الهی بمیرم براش بی گناهه رقیه

عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاس واویلا

می‌دونی زینب برای من
تموم بود و نبوده

زینب من که تا حالا
میون مردا نبوده

نزار در به در شه
بلند شو نزار زحمتای بابامون هدر شه

نزار داغ زهرا توی کوچه ها تازه تر شه
نزار صحبت از خولی از خدا بی خبر بشه

بزار در نیفته
بزار تا برادر بیفته یه خواهر نیفته

الهی توی کوچه ها مثل مادر نیفته
الهی که هیچ وقت دیگه چادر از سر نیفته

عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاس واویلا

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش