والا علی اکبر، زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر

والا علی اکبر، زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر

[ حاج محمود کریمی ]
والا علی اکبر، زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر
باد موافق را با گیسویش انداختهِ از پا علی اکبر

اصلابه‌جای زلف‌پیچیده دورسر شب احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش جمع عدو را می‌کند منها علی اکبر

یا مظهر الوالی یا مصطفی یا مرتضی ‌‌و‌یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی‌اکبر
اعلان ختم جنگ،می شد اگر می‌تاخت با‌ سقا علی‌اکبر

پس خَلقاً خُلقاً پیغمبری‌گویاست، پس‌گو ..یا علی اکبر
الدهر یومان است امروز علی اصغر و فردا علی اکبر

بابا ز دنیا و می‌برد هر لحظه دل از بابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر

این آخر روضست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر
بین عبا مانده جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده

مقتل چه خواهد گفت، از یک جوان اربا‌اربای رها مانده
از آن جوانی که صوت اذانش در کربلا مانده

وای از دل ارباب ذبح عظیمش بعد ذبحِ در بلا مانده
فرقش اگر پاشید‌این ارث بر پیشانی‌اش از‌مرتضی مانده

بابا نگفت اما در حنجرش انگار یک ذره صدا مانده
ای وای انگشتر از دست‌و‌دست از شانه‌های او‌جدا مانده

تنها نه که انگشت از هم تمام عضو‌های تن سوا مانده
بر‌جسم‌صدچاکش‌این‌سهم‌شمشیر‌است‌سهم‌نیزه‌ها مانده

حیران شده مقتل حتی دهان زخم‌هایش نیز وا مانده
این جسم‌کامل نیست از پاره های پیکر او چند تا مانده

یک تکه‌روی خاک یک تکه‌ام بر نیزه‌و‌شمشیر‌جا مانده
برخیز خوش غیرت زینب میان یک سپاه بی‌حیا مانده

شاعر: مهدی رحیمی

نظرات