هم گریه ای و آب وضوی مکرّری
237
2
- ذاکر: حاج حسین سازور
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام هادی (ع)
- مناسبت: عید غدیر خم
- سال: 1402
هم گریه ای و آب وضوی مکرّری
هم کوثر و جام و سبوی معطری
باید تو را بجویمت ای عشق اهل بیت
در امتدا پیچش گیسوی دلبری
بر خاک سجده می کنم مست میشوم
وقتی که باز میشود از آسمان دری
بس که خراب باده شدم بین میکده
پایم نمیکشد بروم جای دیگری
دلداده و اسیرم و باب الجوادیام
اهل همین محله و مهمان هادیام
ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید
دردانهی سمانه و نور سما رسید
نامش علی کنیهی او هم ابوالحسن
نطقش پیمبری که به وحی خدا رسید
خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت
قد قصیدهاش به قد ربنا رسید
تقسیم شد محبت بین کائنات
یک ذره از ولایت او هم به ما رسید
عالم فقیر سائل دست کریم اوست
ایران گدای خانهی عبدالعظیم اوست
روح بلند او به جنان پر کشیده بود
و میلش به عرش و وادی دلبر کشیده بود
رفت از مدینه سمت نجف قبل سامرا
بس که لبش شراب علی سر کشیده بود
در قلب عرش عشق خدا را برای خلق
از برکهی غدیری حیدر کشیده بود
در فلک جاری از لجج غامره که گفت
حیدر به روی پیمبر کشیده بود
یعنی یقین کنید که دست خدا علی است
اصلا کلید معرفة الله یا علی است
قربان لطف هادی قربان سامرا
دیوانهی نجف شده مهمان سامرا
من ریزه خوار لقمهی سلطان مشهدم
پر برکت از سفرهی نان سامرا
جانم به درد تاول پاهای زائران
در پیج وتاب کوچه خیابان سامرا
این اربعین اگر که شدی زائر حرم
یک شب بخواب گوشهی ایوان سامرا
عمری است سامرا حرم جان خسته هاست
آنجا که خانهی پدری منو شماست
هم کوثر و جام و سبوی معطری
باید تو را بجویمت ای عشق اهل بیت
در امتدا پیچش گیسوی دلبری
بر خاک سجده می کنم مست میشوم
وقتی که باز میشود از آسمان دری
بس که خراب باده شدم بین میکده
پایم نمیکشد بروم جای دیگری
دلداده و اسیرم و باب الجوادیام
اهل همین محله و مهمان هادیام
ابن الرضای دوم و عشق رضا رسید
دردانهی سمانه و نور سما رسید
نامش علی کنیهی او هم ابوالحسن
نطقش پیمبری که به وحی خدا رسید
خال لبش اشاره به توحید کعبه داشت
قد قصیدهاش به قد ربنا رسید
تقسیم شد محبت بین کائنات
یک ذره از ولایت او هم به ما رسید
عالم فقیر سائل دست کریم اوست
ایران گدای خانهی عبدالعظیم اوست
روح بلند او به جنان پر کشیده بود
و میلش به عرش و وادی دلبر کشیده بود
رفت از مدینه سمت نجف قبل سامرا
بس که لبش شراب علی سر کشیده بود
در قلب عرش عشق خدا را برای خلق
از برکهی غدیری حیدر کشیده بود
در فلک جاری از لجج غامره که گفت
حیدر به روی پیمبر کشیده بود
یعنی یقین کنید که دست خدا علی است
اصلا کلید معرفة الله یا علی است
قربان لطف هادی قربان سامرا
دیوانهی نجف شده مهمان سامرا
من ریزه خوار لقمهی سلطان مشهدم
پر برکت از سفرهی نان سامرا
جانم به درد تاول پاهای زائران
در پیج وتاب کوچه خیابان سامرا
این اربعین اگر که شدی زائر حرم
یک شب بخواب گوشهی ایوان سامرا
عمری است سامرا حرم جان خسته هاست
آنجا که خانهی پدری منو شماست
نظرات
نظری وجود ندارد !