هزار بار شنیدیم ، ذوالجناح تو آمد ولی چه می شود این بار، بی سوار نیاید مباد آنکه بیاید عطش به کشتن طفلان مباد آنکه عمویی سرقرار نیاید بدا به آتش اگر راه خیمه ی تو بگیرد بدا به آب اگر با لبت کنار نیاید خدا کند که بمیریم و باز آخر مقتل سه شعبه جانب آن طفل شیرخوار نیاید خدا کند که بمیریم و باز زینب کبری به سوی مقتل تو از دل غبار نیاید بس است رنج اسیری، بس است درد یتیمی کنار قافله ای کاش، نیزه دار نیاید