هرکسی سراغ آستانش را گرفت

هرکسی سراغ آستانش را گرفت

[ حاج علی کرمی ]
هر کسی سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت

روز محشر دست‌هایش دست‌گیری می‌کند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت

خوش‌به‌حال سائلی که سائل عباس شد
خوش‌به‌حال آن‌ که از عباس نانش را گرفت

روز عاشورا کسی مانند او شرمنده نشد
کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت

قتل او کار عمود و نیزه و آهن نبود
تیرهایی به مَشکش خورد جانش را گرفت

تیرها در پیکرش وقتِ زمین خوردن ‌شکست
بس که خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت

سارَکَ القنفذ برای تیرها جایی نماند 
ناگهان سر نیزه‌ای حجم دهانش را گرفت

از بغل تا که سرش را بر سرِ نیزه زدند
گریه‌های ناتمامی خواهرانش را گرفت 


(بردار حاجتت را با خود حرم بیاور
عرض توسل از تو، باقیش با اباالفضل

وقتی مریض ما را دکتر جواب کرده
دلواپسی نداریم داریم تا اباالفضل 

بعد از شفا گرفتن تَسلیسِ دین خود را
یک ارمنی عوض کرد، قبله، خدا، اباالفضل) 

*****

شیر افتاده به خاک و گرگ‌ها دور و بَرَش
هرکه آمد نیزه‌ای می‌کاشت بین پیکرش

کار دنیا را ببین کارش به مَشک افتاده است
او که اقیانوس زانو می‌زند در محضرش

روضه یعنی از کنار خیمه می‌بیند حسین
در کنار علقمه می‌پاشد از هم لشکرش

‌****

یه ساعتم نمی‌شه گفتی برم
یه ساعتم نمی‌شه گفتم برو
از اون قد و قامت ببین چقدر موند
ببین چقدر کوچیک کردن تو رو

شده اندازه‌ی قاسم بدنت از بس که
قد و بالای تو دور و برِ تو می‌ریزد 

چشم‌های تو خودش لشکری از طوفان است
تیر بیرون بکشم لشکر تو می‌ریزد

بهترین کار همین است که دستت نزنم
دست بر تو بزنم پیکر تو می‌ریزد

*****

بهم بگو که کار شمشیرا بود
یا که خجالت انقدر آبت کرد؟ 
خودم دیدم که نانجیب با نیزه 
اومد و با نیزه پرتابت کرد

نیزه‌ها رو یه جوری درمیارم
تیرا ولی از گلو در نمیان
با این تنی که من دارم می‌بینم 
واسه رقیه عمو درنمیاد

*****


معلومه تیراندازا نزدیک بودن
که تیراشون از کمرت دراومد
با صورت از رو اسب افتادی و
سه‌شعبه از پشت سرت دراومد

 تو علقمه تو رو کفن کردنت
با تیراشون چهارهزار تیرانداز
منم محاله بی‌کفن بمونم
منم می‌ریزنم توی زیرانداز


*****


اگر این است تاثیر شنیدن 
شنیدن کی بُود مانند دیدن

به فرقم تا عمو آهنین خورد
تنم زخم از یَسار و از یَمین خورد

چو دستم را ز تن افکنده بودم
علمدار تو با صورت زمین خورد

نظرات