هرنفس آوا می‌رسد

هرنفس آوا می‌رسد

[ حنیف طاهری ]
هر نَفَس آوازِ عشق، می‌رسد از کربلا 
پرچمِ سُرخِ حَرَم، گشته به رنگِ عَزا

مُصیبةً ما اَعظَمها، این داغِ عظیم
تا به قیامت می‌ماند

به تشنگانِ کرب‌وبلا، اَمواجِ فُرات
ذکرِ مُصیبت می‌خواند

(یاذَبیحَ العطشان، یاقَتیلَ العُریان
یااَباعبدللّٰه، حسین‌جان) ۲

سنگِ بَنای بهشت، تُربَتِ خونِ خداست
ما ز حَرَم بوده‌ایم، کرب‌وبلا شهرِ ماست

به آن سَرِ بَر نِیزه شده، ما شب به شب از
آتشِ روضه می‌میریم

به هر نَفَس در سینه‌زنی، با نامِ حسین
جانِ دوباره می‌گیریم

(یاذَبیحَ العطشان، یاقَتیلَ العُریان
یااَباعبدللّٰه، حسین‌جان) ۲

نظرات