روح الله بهمنی

نوکر پدر تو پدر من یااباعبدالله

474
2
نوکرِ پدرِ تو، پدر من یا اباعبدالله
کنیزِ مادرِ تو، مادر من یا اباعبدالله

مادرم پیرُهن مشکی تنم کرد، یادته آقا جان؟
آشنا شده بودم با غم و درد، یادته آقا جان؟

بچه بودم و پا منبرِ روضه‌ات، یادته آقا جان؟
می‌زدم سینه تا آخرِ روضه‌ات، یادته آقا جان؟

رویای رنگینِ شب‌های من
ای عشق شیرینِ دنیای من

حسین آقای من، آقای من، آقای من، آقای من

کُنجِ قفس می‌تونم باشم
بی هَم‌نفَس می‌تونم باشم
من بی‌ حسین نمی‌تونم

آواره‌ی صحرا می‌تونم باشم
عریب و تنها می‌تونم باشم
بی کربلا نمی‌تونم

من فقط یه نوکر سادم
واسه‌ی هر کاری آمادم

این مقام نوکری کردن
قبل من کار بزرگا بود
که به من رسید از اجدادم

بگن فرش حسینیه رو جارو کن، میگم باشه
بگن هر هنری که بلدی رو کن، میگم باشه

بگن بشین و کفش‌ها رو مرتب کن، میگم باشه
بگن سینه‌زنی برای زینب کن، میگم باشه

آره نوکر اگه بشه خسته علمت رو زمین نمیذاره
گره هم بندازن توی کارم خانم اُمُّ‌البنین نمیذاره

(اُمُّ‌البنین اُمِّ بی بَنین)۳

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش