حاج حسین سازور

نمانده فرصت آن دلبری‌ها

1792
5
(نمانده فرصت آن دلبری‌ها
خداحافظ برادر خواهری‌ها) ۲

گرفتارم نکن مشکل گشایم
حلالم کن مرا این آخری‌ها

اگر باید امام خیمه باشم
کن آرامم تو با پیغمبری‌ها

(مرو دق می‌کنم من را بغل کن
به جای زحمت آن مادری‌ها) ۲

در میخ و لگد یادت که مانده
پریشانم از این یادآوری‌ها

آقای من لباس کهنه‌ای مادر فرستاد مواظب باش دارد مشتریی‌ها

کمی از تشنگیت گفته بودی
نگفته بودی از غارتگری‌ها

برای زینب انگشتت مهم است
برای ساربان انگشتری‌ها

حسین جان خیالت جمع قبل از رفتن تو
گره خورده تمام روسری‌ها

خودت رخت اسارت بر تنم کنم
گذشت آن روزها، آن سروری ها

مصیبت می‌شود با شمر و خولی
تحمل کردن دربه‌دری‌ها

جدایی از یارم پایان تقدیر من است۲
در این شب هجران آتش دامنگیر من است۲

با این دختر‌ها چه کنم
با بی‌معجرها چه کنم

با خیره‌سرها

وای از غریبی یا حسین
وای از اسیری یا حسین

شب جدایی آمد بند دلم پاره شد
تو می‌روی در گودال زینب بیچاره شد

الهی زینب بمیره
نباشه داغت رو بگیره
نگن که بعد تو اسیره

وای از اسیری

سر مرا بر زانو بگذار ای هم‌سفرم
که بو کنم از جسمت بوی مادر پدرت

سایه تو کم بشود
قامتم خم بشود
جسمت در هم بشود

وای از غریبی یا حسین(۲)

به پیش تو باشد من امشب از لطمه‌زنان تو می‌روی من فردا همراه شمر و سنان

الهی فردا نشود روی جسمت پاک

جدایی از یارم پایان تقدیر من است
در این شب هجران آتش دامنگیر من است

با این دخترها
با بی معجر‌ها
با خیره‌سرها

وای از غریبی یا حسین
وای از اسیری یا حسین

غروب بود که آهسته دوره‌ات کردند
عروب بود که از هر طرف زمین خوردی

غروب بود که نای به پیکر تو نماند
غروب بود که از اسب بر زمین افتادی

هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید
تو مانده بودی و شمر و ۱۲ ضربه

درست لحظه آخر که مادر تو رسید
تو مانده بودی و شمر و ۱۲ ضربه

پیش مادر پهلو شکسته تو حسین شکسته بال تو را بی‌حیا زمین کوبید

میان کاکل تو پنجه‌ را فرو ببرد
چند مرتبه رأس تو را زمین خورد

یا حسین

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش