نذار که نوکرت آقا محتاج هر نامرد باشه

نذار که نوکرت آقا محتاج هر نامرد باشه

[ وحید شکری ]
نذار که نوکرت آقا محتاج هر نامرد باشه
من روضه‌هاتو گرم کردم نذار که خاکم سرد باشه

زمزمه لبم تو قبر روضه و مرثیه می‌شه
اونقدر میگم حسین قبرم عین حسینیه می‌شه

من گریه می‌کنم برات مادرتو غم نخوره
گیرم که این گریه‌ها تو محشر به دردم نخوره

دل مادرت رو آزردی
تو سرا سری درآوردی

تو یه قطره آب می‌خواستی
بمیرم تیر سه‌پَر خوردی

جوری لطمه می‌زنم مادرش گریه کنه
جوری گریه می‌کنم حرمله گریه کنه

نترسیا نیزه‌ی علی اکبر کنارته
نترسیا روی ناقه عمه بی‌قرارته

نترسیا توی تشته سر عباس عموت
نترسیا معجرم رو می‌ذارم روی گلوت

پر غصه پر دردم من
مادر برات نکردم من

بیا پایین بغلم مادر
دل سیر نگات نکردم من

مادرت باید توی هلهله گریه کنه
جوری گریه می‌کنم حرمله گریه کنه

نترسیا اگه نیزه‌ی تو رو تکون دادن
نترسیا اگه باز سه‌شعبه رو نشون دادن

نترسیا اگه حرمله سرم داد کشید
نترسیا توی راه رقیه فریاد کشید

گریه کن دوباره دل‌بندم
بعد تو دیگه نمی‌خندم

قول میدم اگه بیای پیشم
دیگه دستاتو نمی‌بندم

مادرت باید از این فاصله گریه کنه
جوری گریه می‌کنم حرمله گریه کنه

نترسیا اگه باز سنگ زدن به صورتت
نترسیا اگه نیزه‌دار کرد اذیتت

نترسیا اگه با هم رفتیم بزم شراب
نترسیا اگه بچه‌ها رو بستن با طناب

نظرات