ندیده چشم تاریخ این شهر به صلابت من دو، سه ماه میخنده مغیره به خجالت من زخمای بدنت، درده تو کوچه زدنت درده اشکای حسنت، درده روضه یعنی همین اونکه پیدا نشد چاره است اونکه گم شده گوشواره است جگر کیه که پاره است غریبی رو ببین نمک پدرت رو به زخم جگرت میزدن سیلیو نباید به تو پیش پسرت میزدن کاش دروغ باشه اینکه غلافو به سرت میزدن با غرور تو بد کردن چرا راهتو سد کردن چادرت رو لگد کردن جای پا رو ببین آتش به جان باغ یاس افتاد ارباب ما به التماس افتاد نه کفنی، نه سری رویِ بدنی راحت بخواب حالا که رو دست منی کشتنِ تو افتخار حرمله شد یه قطره آب میخواستی زبون نداشتی جواب به غیر از تیر از کمان نداشتی میخواستی که جون بدی تو جون نداشتی داد میزدن سر پسرم رونبر راستی علی از روی نیزه چه خبر بچّه مگه بی مادرش.... بند نمیشه رو نی سر طفل رباب ای حسین....