ندیدم هرچی می‌گردم
تبلیغات

ندیدم هرچی می‌گردم

[ حاج محمود کریمی ]
ندیدم هرچی می‌گردم
یه‌دونه آشنا مادر
کسی این‌جا حواسش نیست
به حال و روز ما؛ مادر
 
کنار نیزه‌ها بودم 
که افتادی توو آغوشم
هوامو داشت توو کوچه 
یه‌سنگ بی‌هوا؛ مادر
 
برای دیدن بچّه‌م 
سنان با بچّه‌هاش اومد
تماشا کرد ما رو باز 
میون کوچه‌ها؛ مادر
 
منو پشت سر نیزه‌ات
به هر‌جا می‌برن باهم
می‌دونن که باید باشه
همیشه بچّه با مادر
 
زن شامی سر راهم
به بچّه‌ش شیر می‌داد و
منم رد می‌شدم، خوندم
برا بچّه‌ش دعا؛ مادر
 
ضعیفم کرده بی‌خوابی
نحیفم کرده غم‌خوردن
تنور خولی انداخته
منو از اشتها؛ مادر
 
عبایی که روو جسمت بود
توو جنسای حراجی بود
ولی دیدم که خونت هست
هنوزم روو عبا؛ مادر
 
به دستام این طنابه که 
نشه بردارمت از راه
اگه یک‌دفعه افتادی
به زیر دست‌وپا؛ مادر
 
به نیزه‌دار گفتم که 
کمی هم استراحت کن
برای خواهرت گفتم
گرفته درد پا؛ مادر
 
تو رو یک تیر راحت کرد
من امّا مضطرب بودم
تو رو تیر از نفس انداخت
منو هم از صدا؛ مادر
 
صدای تارای صوتیت
هنوزم تووی گوشم هست
شنیدم ضربشو از دور
سه‌شعبه خورد تا مادر
 
سرت تووی بغل بود و 
تنت امّا رووی دوشش
سه‌شعبه با خودش کرده
گلوتو جابه‌جا؛ مادر
 
شراب و خیزران بود و
همین‌که داشت می‌افتاد
سر باباتو برداشتم
من از طشت طلا؛ مادر
 
لباس مندرس داریم
هنوزم جای شکرش هست
حواسا پرت باباته 
نه پرت دخترا؛ مادر

نظرات