ندایی ز عرش معظم رسیده

ندایی ز عرش معظم رسیده

[ مازیار طاولی ]
ندایی زِ عرش معظم رسیده 
اَلا اهل عالم، محرم رسیده 

(ببین اولین گریه کن را دَم در)۲ 
ببین مادرش با قدِ خم رسیده 

بیار اشک سرخ و دلی که سیاه است
(خریدار اجناس درهم رسیده)۲

کمک خواستم از خدا طبق معمول
حسینش به دادم دمادم رسیده

به فریاد ما میرسد مطمعناً
همان که به فریاد آدم رسیده

از این دست من درهمی خرج کردم
از آن دست هفتاد درهم رسیده

چگوه گدایش غلامش نباشیم
مگر خیر آقا به ما کم رسیده؟

سَر سفره‌ی ما غذاهای روضه‌است
ببین به زن و بچه‌ام هم رسیده

عبا، پیرهن، شال و عمامه رفت و
شتربان به انگشت و خاتم رسیده

تنش با چهل نعل پاشید و حالا
عقیله به یک جسم مبهم رسیده

حسین...

نظرات