(نجات اهل عالم) بچگیامو یادمه، با غمِ تو به سر شده اون پسر کوچیک حالا، بزرگ شده پدر شده هی یادش بخیر چه ذوقی میکردم با پیرهن سیاه هی یادش بخیر یه تکیه میشد پاتوق محرما هی یادش بخیر صفا داشت چقدر گریههای بی ریا هنوزم که، هنوزه برات کم نمیزارم هنوزم که، هنوزه واست ابر بهارم هنوزم که، هنوزه خیلی دوست دارم خیلی دوست دارم امام حسین من... مادر من محرما، زنجیر و سنج بهم میداد بهم میگفت گلم چقدر، پیرهن سیاه بهت میاد هی یادش بخیر رو دوش بابام سینه میزدم برات هی یادش بخیر بهم شال میدادن تو مجلس عزات هی یادش بخیر دلم لک زده واسه شلوغیات هنوزم که، هنوزه همه دور تو هستیم هنوزم که، هنوزه پای روضه نشستیم هنوزم که ،هنوزه خیلی دوستت دارم خیلی دوست دارم امام حسین من... یادمه مادرم میگفت، تربت کربلا شفاست هرچی داریم تو زندگی، از صدقه سر آقاست هی یادش بخیر یه بچه توی هیئتت شفا گرفت هی یادش بخیر یکی اومد و حاجت از خدا گرفت هی یادش بخیر یه حسرت به دل رزق کربلا گرفت هنوزم که هنوزه، دوای همه اینجاست هنوزم که هنوزه، شفاخونهی دنیاست هنوزم که هنوزه ،خیلی دوستت دارم خیلی دوستت دارم امام حسین من...
هنوزم هنوزه خیلی دوست دارم
عاقبت شما به خیر