سید مجید بنی فاطمه

ناگفتنی باشدمثل نَمِ دریا به روی سوزنی باشد

4636
17
ناگفتنی باشد، مثل نَمِ دریا به روی سوزنی باشد
از او چه بنویسم، تا بر احادیث ائمه مبتنی باشد

جایی نیاوردند، دستی شبیه دست او بوسیدنی باشد
الحق عمو جان است، فرقی ندارد ناتنی یا که تنی باشد

هر جا که با ذکر، سقای دشت کربلا سینه‌زنی باشد
حاجت برآوردست، حتی اگر سینه‌زنش یک ارمنی باشد

قند مکرر بود، بین عموها یک سر و گردن عموتر بود
چون آب خوردن هم، از دست او انگار که یک جور دیگر بود

تاریخ می‌گوید، عباس معنای حقیقی برادر بود
دیدند بر کعبه‌، او خطبه می‌خواند و امامش پای منبر بود

هرکس به جنگش رفت، دردش اضافی کردنِ سر روی پیکر بود
تکرار حیدر بود، یا ماجرای کربلا تکرار خیبر بود

مانند بابایش، استاد فتح جنگ‌های نابرابر بود
گفتند چشمانش، ابزار قتل عده‌ای در بین لشگر بود

از خیمه راه افتاد، با قول آبش وِلوِله در خیمه‌گاه افتاد
دل کَند با سختی، وقتی به پایش التماس از هر نگاه افتاد

افتاد دستانش، یعنی پناه دختران بی‌پناه افتاد
شَقُّ القمر شد باز، رد عمود آهنین بر روی ماه افتاد

در علقمه دیدند، آثاری از پیری به سر تا پای شاه افتاد
تا که خبر پیچید، لرزه به جان کودکان بی‌پناه افتاد

عباس وقتی رفت، ارباب تنها در میان قتلگاه افتاد
عباس وقتی رفت، بر صورت اهل حرم ردی سیاه افتاد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش