میشناسی منو، منم عبد قدیم تو حاجتم رو میگیرم، از دستای کریم تو از دعای مادرِ تو هستم آقا نوکر تو کِی بیام آقا به محضر تو؟ (کربلا، کربلا، کربلا، کربلا، کربلا)۴ وای حسین... لحظههای آخره، این صدای خواهره تو با سی هزار نفر، جنگی نابرابره لحظههای آخره، خنجر روی حنجره وقت ذبحه و سرت، روی پای مادره (ای وای، ای وای حسین)۴ لحظههای آخره، اطراف تو محشره انگشتر بره ولی انگشت و کی میبره؟ لحظههای آخره، این از همه بدتره این که دست به دست میشه، گویِ بازی نیست سره (ای وای، ای وای حسین)۴