میآید ای دل، منزل به منزل از دلِ صحرا، کاروانِ دل کاروان آرام، قدری آهسته ناقهی زینب، جا مانده در گِل (سالارِ زینب، سالارِ زینب)۳ چشم مادرها، اشک دخترها آه خواهرها، خود گواه است کاروان گُل، با دو صد بلبل عازم به سوی، قتلگاه است سالار زینب، سالار زینب سالار زینب، یابن الزهرا کسی ندیده ایها الناس چنین شکوه و شور و احساس امید باغبان و صد یاس پس از خدا به تیغ عباس آید یک خواهر، با شش برادر پشت سر قاسم، پیش رو اکبر ناموس زهرا، در دلِ صحرا با برادرها، میکند سفر
یا حسین